یادی از گذشته...
سفارش تبليغات در انجــمن قالب گراف ورود به تاپيک اطلاعيه هاي تابستانه قالب گراف
امور گرافيکي و کدنويسي وب خود را به جي جي ميزبان بسپاريد
نام کاربري : پسورد : فراموش
یادی از گذشته...بازديد : 1087


پیرمرد به زنش گفت:

“بیا یادی از گذشته‌های دور کنیم من میرم تو کافه منتظرت و تو بیا سر قرار بشینیم حرفای عاشقونه بزنیم.”

پیرزن قبول کرد.

فردا پیرمرد به کافه رفت دو ساعت از قرار گذشت ولی پیرزن نیومد.

وقتی برگشت خونه دید پیرزن تو اتاق نشسته و گریه می‌کنه ازش پرسید:

“چرا گریه میکنی؟”

پیرزن اشکاشو پاک کرد و گفت:

“بابام نذاشت بیام…”
امضاي کاربر :

... دومان سالامات قال . داغ سالامات قال ...




تشکر شده:

9 کاربر از savalan به خاطر اين مطلب مفيد تشکر کرده اند: admin-mehrdad / mr-dr / kaniks / reactor / ehsan / mammadalmani / maedeh6666 / pendar / sam100 /

پاسخ ها
حرف نداشت!
واقعا قشنگ بود ....
امضاي کاربر :




ایده های مذهبی و فرهنگی شما را اجرا می کنیم .
+ www.yargomnam.ir
الان دیگه دور برعکس شده برنده ها باخت میدن و بره ها شاخ میشن


با سلام به تمام خوانندگان عزیز,
من سید احمد حسینی(مدیر اسکینک و شیراز وب هاست) زاده شده از یکی روستاهای شیراز هستم.

(نام واقعی من = چس احمق کله گوسفندی)
من به دلیل اینکه در کودکی زیاد مورد تجاوز و فهش به ناموسم قرار گرفتم,
الان در این سن عادت کرده ام به دیگران توهین و فحش به ناموسشون بدم.

خواستم این متن رو بنویسم و بگم که از دست من ناراحت نشوید زیرا مشکل بی ناموسی و احمق بودن در من طبیعی است.
-----------------------------


شماره تماس من:
0939-349-8040هرگونه فهشی بدهید حق دارید.
-----------------------------
++باتشکر از شما++

براي نمايش پاسخ جديد نيازي به رفرش صفحه نيست روي تازه سازي پاسخ ها کليک کنيد !



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.