همیشه شاهد اعمال دانشجویان است ولی هیچوقت و در هیچ دادگاهی علیه آنان شهادت نمی

دانشجوی جغرافیا : مکان ، آب و هوا و شرایط محیطی در او

دانشجوی مهندسی : شجاعتش برایم قابل تحسین است چون ماکت هر

پل یا ساختمانی را که می سازم بدون توجه به احتمال تخریب آن ، به رویش می رود و

دانشجوی پزشکی : تنها موجودی است که از تیغ تشریح من هراسی

دانشجوی مدیریت : با آن جثه کوچک ، آنچنان خانواده پر

جمعیتش را مدیریت و اداره می کند که انگار مدیر بودن باید در خون هر کس باشد و درس

دانشجوی زبان و ادبیات فارسی : او هیچوقت حرفی نمی زند ولی

دانشجوی روانشناسی : درون گرا ، خجالتی ، کم حرف ، یک شخصیت

دانشجوی علوم سیاسی : به هیچ دسته و گروهی وابسته نیست ، تک

روشنایی و خاموشی در نحوه حرکت او بی تاثیر است من را متوجه نیرویی فراتر از برق

دانشجوی کامپیوتر : مغز کوچک او با آن همه ذخایر اطلاعاتی